انطباق(راه برگشت من از تو)

لبخند رضای تو دایرة المعارف عشاق است. مرکز دایره حیات تویی، تو که خود اسم اعظمی. سفیر نگه دار کعبه ی دل، قسم به سوره فیل...

انطباق(راه برگشت من از تو)

لبخند رضای تو دایرة المعارف عشاق است. مرکز دایره حیات تویی، تو که خود اسم اعظمی. سفیر نگه دار کعبه ی دل، قسم به سوره فیل...

انطباق(راه برگشت من از تو)
بسم سید السادات
هو السلام

کلام ها همه به تو میل می کنند و خوشا به حال من که تو سر فصل "انطباق" شدی.
#انطباقی که قرار است تو نگهدارش باشی و دلش چو من، متوکل به خاک چادرتوست. قرار نیست اینجا از حال و دل و عشق و روضه ی خود بنویسم، لبخند رضای تو دایرة المعارف عشاق است. مرکز دایره حیات تویی، تو که خود اسم اعظمی. تویی که فلک مدهوش خنده توست، تویی که شب سیه پوش روضه توست، تویی که معنی یاسی و یاس پیرهنش به بوی چادر توست ؛ اصلاً تویی که معنی عشقی، تویی که عشق معنی توست...
سفیر نگه دار کعبه ی دل، قسم به سوره فیل...
فکرم بسته است و قلبم شکسته. پاهام خسته و اهداف گسسته.
این همه تعلق بال و پری می خواهد به وسعت غم و این همه جهل علمی به وسعت کرم، گدای سر به زیر می خواهی؟؟؟

شما که جای خود دارید

؛
هزار برادر فدای اکبر باد...


یاران امام حسین ع


۰ نظر ۲۶ آبان ۹۱ ، ۰۲:۵۷
محسن زارعی

بسم سید السادات

هو السلام


رشته ما ریاضی بود نه صرف افعال ماضی
و عشقمان خدا بود نه سخره کردن و بازی
چه کنیم که ادبمان را نچرباندند؟
و چه کنیم که زبانمان را نچرخاندند؟
قلممان هم تازه داشت جان می گرفت که ذبح کردیمش به پای حلال و حرام
دستمان هم تازه داشت می نوشت که رهایش کردیم میان مجلس سینه زنی
حالا که دنیا وفا ندارد، ما چرا بی وفا نشویم؟
گم می شویم از میان شاعران نامی و کسانی که دوستشان داشتیم و نداشتند، دوستمان.
رها می شویم میان گریه ها...
اگر شعرهایمان بد بود به بزرگی نام حسین ببخشید






ولی عصر عج

۷ نظر ۲۶ آبان ۹۱ ، ۰۲:۵۴
محسن زارعی

بسم سید السادات

هوالسلام


اساس کار را در عزاداری هایتان بگذارید خطابه های آن حضرت، تبین اموی، روشن سازی حرفهای حضرت....
امام همان اول به قصد مفرده رفته اند. قصد تمتع نداشته اند. می خواسته با خانه خدا آرامش پیدا کنه. همینطوره ظهور حضرت که وقت حضورشان در مکه به دیوار کعبه تکیه می دهند و می گویند: «انا بقیة الله...»
هیچ چیز نبود در اختیار حضرت که بخواهد فدای دین نکند. اینجور نبود که در قتلگاه حرفش متفاوت با خانه و زندگیش باشد...
این عزاداری ها خوب است. اما این آهن سنگین را برداریم که چه؟کجای دین آمده؟
در روایت است که علماء ورثه انبیاء هستند.میراث انبیاء که به ما رسیده چیست؟؟؟خطبه یک نهجالبلاغه را بخوانید. اینها شیار می کنند دل را. انقلاب می کنند درون دل را.عقل و فطرت را شکوفا می کنند تا انسان خودش را بشناسد...
اگر انقلاب درون افراد ایجاد کنند، میراث داران پیامبرند.



آیت الله جوادی آملی

۰ نظر ۲۶ آبان ۹۱ ، ۰۲:۵۰
محسن زارعی
* سنگ:

با عرفه خلوت گزیده بود
پشت سنگی اما
مفسر، اشکهای زینب است.
بیچاره سنگ...



حضرت زینب
۰ نظر ۲۶ آبان ۹۱ ، ۰۲:۴۵
محسن زارعی

* نور چشمی:

وداع از محمد(ص) قلب « حسین » را به آتش کشیده بود آقا
تو شرح فراق کن برایمان ز روضه ی های « حسین . . . »

امام باقر ع
۰ نظر ۲۶ آبان ۹۱ ، ۰۲:۴۴
محسن زارعی

* آرزو...:


دعای مشک تو هم مستجاب می شود
؛
نشان که به دست قضا به سینه ات چسبید...


میر و علمدار

۰ نظر ۲۶ آبان ۹۱ ، ۰۲:۴۲
محسن زارعی

بسم سید السادات

هو السلام


سال دوم ابتدایی. مادرش به ناحق کتکش زده بود. رفته بود پشت رخت خواب ها و با مدادی که تازه خریده بود روی دیوار شروع کرد به نوشتن.
من غمی دارم از غم دنیا؛
حرف مرا کسی باور ندارد
مرا می زند؛ مرا می کشد...
عیبی ندارد؛ مادری مادر...
مادر که این ابیات را دید با چند عدد دمپایی ذوق سوزمان کرد تا عبرتی شود و بر دیوار مشق نکنیم. بعدتر آمد و یک سبد بوسه هدیه آورد که: پسرجان ادامه بده؛ اما لطفا نه روی دیوار....

زمان گذشت و تو قد خمیده شدی...
می خواهم روی دیوار دلم  برایت شعری بنویسم...
نفسی مانده دنبالمان کنی؛ مادر؟

{لبخند - سوز - خاطره}

حضرت زهرا سلام الله علیه

۰ نظر ۲۶ آبان ۹۱ ، ۰۲:۴۰
محسن زارعی

بسم سید السادات

هو السلام


بچه شری بود. دهانش هم که چفت نداشت. همراه خودش ورق که هیچ؛ قلیان میوه ای آورده بود که در بین راه و بین الحرمینت صفا کند.
ولی به ورودی ضریح که رسید؛ سرش را به چارچوب درمی زد. از پیشانیش خون فواره زد.
مجنون شده بود!!!
خوب قربون شکل ماهت؛ حسینیه راه انداختید یا دارالمجانین؟


(خاطره تلخی که به با معجزه برادر بود...)


امام حسین ع

۰ نظر ۲۶ آبان ۹۱ ، ۰۲:۳۷
محسن زارعی

* تعریف:


واژه ای است

که لیاقت تعریف می دهد به انسانها،
انتظار...


ولی عصر عج


۰ نظر ۲۶ آبان ۹۱ ، ۰۲:۳۳
محسن زارعی

* سفارشی:


جانمازش را برایم به یادگار گذاشت...
؛
خدا، برایش جانماز خویش پهن کرده بود


/سلمان فارسی/

یاران پیامبر

۰ نظر ۲۶ آبان ۹۱ ، ۰۲:۱۰
محسن زارعی