انطباق(راه برگشت من از تو)

لبخند رضای تو دایرة المعارف عشاق است. مرکز دایره حیات تویی، تو که خود اسم اعظمی. سفیر نگه دار کعبه ی دل، قسم به سوره فیل...

انطباق(راه برگشت من از تو)

لبخند رضای تو دایرة المعارف عشاق است. مرکز دایره حیات تویی، تو که خود اسم اعظمی. سفیر نگه دار کعبه ی دل، قسم به سوره فیل...

انطباق(راه برگشت من از تو)
بسم سید السادات
هو السلام

کلام ها همه به تو میل می کنند و خوشا به حال من که تو سر فصل "انطباق" شدی.
#انطباقی که قرار است تو نگهدارش باشی و دلش چو من، متوکل به خاک چادرتوست. قرار نیست اینجا از حال و دل و عشق و روضه ی خود بنویسم، لبخند رضای تو دایرة المعارف عشاق است. مرکز دایره حیات تویی، تو که خود اسم اعظمی. تویی که فلک مدهوش خنده توست، تویی که شب سیه پوش روضه توست، تویی که معنی یاسی و یاس پیرهنش به بوی چادر توست ؛ اصلاً تویی که معنی عشقی، تویی که عشق معنی توست...
سفیر نگه دار کعبه ی دل، قسم به سوره فیل...
فکرم بسته است و قلبم شکسته. پاهام خسته و اهداف گسسته.
این همه تعلق بال و پری می خواهد به وسعت غم و این همه جهل علمی به وسعت کرم، گدای سر به زیر می خواهی؟؟؟

مردى در بصره برابر امیرالمؤمنین (علیه السلام) برخاست و گفت: «یا امیر المؤمنین! حال برادران دینى را به ما خبر ده»

حضرت فرمود:

«برادران دو دسته‏اند: برادران مورد اعتماد و برادران خنده‏ رو. اما برادران مورد اعتماد، دست و بال و اهل و مالند (که انسان را یارى کنند و زیان و آزار را از او بگردانند) پس هرگاه به برادرت اعتماد پیدا کردى، مال و بدنت را به او ببخش و با دوستان با صفایش صاف باش و با دشمنانش دشمنى کن، و راز و عیبش را بپوشان و نیکیش را آشکار کن و بدان اى پرسنده که اینها از کبریت احمر کمترند.


و اما برادران خنده‌رو، تو! از جانب آنها به  لذت خود میرسى، (و آن لذت معاشرت و مصاحبت با آنهاست) پس این را از آنها مبر و بیش از این هم از دل آنها مخواه (توقع صفا و یک دلى از آنها نداشته‏ باش) و از خوشروئى و شیرین زبانى خود آنها را برخوردار کن تا آنجا که آنها تو را برخوردار کنند.»

*

*

امام علی(ع):

مؤمن اگر خاموش است سکوت او اندوهگینش نمى‏ کند و اگر بخندد آواز خنده‏ او بلند نمى‏ شود و اگر به او ستمى روا دارند صبر مى‏ کند تا خدا انتقام او را بگیرد.

*

*

*


پی نوشت: دلم یک بغل گریه سیر می خواهد. حتی خدا هم از شکستن دل من کیف می کند! چرا؟

پی نوشت: حال من خوب است مثل حال گل / حال گل در دست چنگیز مغول.

پی نوشت: به هیچکس نیازی نیست. من و خدا، شما همه!

پی نوشت: روزی خواهد آمد که من و تو...

۰ نظر ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۴
محسن زارعی

از امام رئوف(ع):

لا یکون المؤمن مؤمنا حتی تکون فیه ثلاث خصال ، سنة من ربه ، و سنة من نبیه ، و سنة من ولیه . فاما السنة من ربه فکتمان سره ، و اما السنة من نبیه فمداراة الناس ، و اما السنة من ولیه فالصبر فی البأساء و الضراء

مؤمن ، مؤمن واقعی نیست ، مگر آن که سه خصلت در او باشد : سنتی از پروردگارش و سنتی از پیامبرش و سنتی از امامش . اما سنت پروردگارش ، پوشاندن راز خود است ، اما سنت پیغمبرش ، مدارا و نرم رفتاری با مردم است ، اما سنت امامش صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است.

                                                                                           اصول کافی ، ج 3


یأتی علی الناس زمان تکون العافیة فیه عشرة اجزاء : تسعة منها فی اعتزال الناس و واحد فی الصمت

زمانی بر مردم خواهد آمد که در آن عافیت ده جزء است ، که نه جزء آن در کناره گیری از مردم ، و یک جزء آن در خاموشی است.

                                                                                                  تحف العقول



پی نوشت: می آییم، می بینیم، سکوت می کنیم، می رویم. زندگی یعنی همین! آخرش هم خداحافظ...

پی نوشت: چقدر دلم می خواست این سالها و ماهها و روزها، برای کسی چیزی بگویم که نگفته بفهمد گفته هایم را. دریغ! حتی همین وبلاگ هم محرمم نشد!

۰ نظر ۰۶ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۰
محسن زارعی

امام علی(ع):

من خطبته الشقشقیة: طفقت ارتئی بین ان اصول بید جذا او اصبر علی طخیة عمیا ... فرایت ان الصبر علی هاتا احجی، فصبرت و فی العین قذی، و فی الحلق شجا ... فصبرت علی طول المدة، و شدة المحنة .(خطبه 3)
در خطبه شقشقیه، می فرماید: با خود اندیشیدم که آیا با دست تنها حمله کنم یا آن که بر شر این تیرگی شکیبا باشم ... دیدم که صبر در این جا خردمندانه تر است. پس صبر کردم در حالی که گویا در چشمانم خاشاک و در گلویم استخوانی است ... در این مدت دراز و در این شدت غم و محنت صبر کردم.


من صبر صبر الاحرار، و الا سلا سلو الاغمار. (حکمت 413)

هرکه (در حوادث) شکیبایى مى کند چون آزادگان صبر کند (اجر برد) وگرنه چون جاهلان مصیبت را فراموش کند و (اجرى ندارد).


ان لم تکن حلیما فتحلم؛ فانه قل من تشبه بقوم، الا اوشک ان یکون منهم. (حکمت 207)
اگر بردبار نیستی خویشتن را بردبار جلو ده؛ زیرا کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و به زودی یکی از آنان نشود.




پی نوشت: خداوند جبار است، کاری واگذار به او شود از همه جهات به بهترین وجه کفایت و جبران می کند. همین!
پی نوشت 2: حدیث هست که چشمت را ببند که دروازه ذهنت هست، ذهنت را کنترل کن که دروازه قلب است و قلب را مواظب باش که همه هستی توست. این روزها سخت مشغول جمع و جور کردن شکسته های هستیم هستم. دل متصل به خدا(برای خدا) زود می شکند و دل نامتصل به خدا هم(برای غیر خدا). نه؟

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۱۹
محسن زارعی

امام حسین(ع): من حاول اَمرا بمعصیة الله کان اَفوت لما یرجو و اَسرع لما یحذر.

کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.



امام حسین(ع): مُجالَسَةِ أهلِ الدِنَاءَة شَر، وَ مُجَالَسَةِ أَهلِ الفُسُوقِ ریبَة
همنشینی با سفلگان و افراد پست ناپسند است و همدمی گناهکاران موجب بدبینی مردم و از دست دادن اعتماد و اعتبار است.



امام حسین (ع): لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب

جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.



امام حسین(ع): اَللّهُمَّ لا تَسْتَدْرِجنى بِالاِْحسانِ وَ لا تُؤَدِّبْنى بِالْبَلاء

خدایا! با غرق کردن من در ناز و نعمت، مرا به پرتگاه عذاب خویش مَکشان و با بلایا (گرفتاریها) ادبم مکن.




پی نوشت:

تا همین چند مدت پیش عقل اجازه نمی داد که دل آرزوی شهادت کند. عقل می ترسید!

دیگر اینگونه  نیست. عقل اجازه نمی دهد دل غیر شهادت دعایی دگر کند!

چه شده است عقل را؟

۰ نظر ۰۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۲۷
محسن زارعی

زراره پسر اوفی خدمت امام سجاد"علیه السلام" رسید. حضرت فرمود:

ای زراره مردم روزگار ما بر شش دسته اند: شیر، گرگ، روباه، سگ، خوک، گوسفند.
اما:

شیر، پادشاهان دنیاست که هر یک از آنان دوست دارند چیره شوند و شکست نخورند.
گرگ،بازرگانان شماست که وقتی میخرند از کالا خرده گیرند و آنگاه که میفروشند کالا را ستایند.
روباه،آن کسانی هستند که از دین خدا نان میخورند و آنچه به زبانشان می آورند در دل قبول ندارند.
سگ،کسانی هستند که با زبانشان به مردم می غرند و مردم از ترس زبان بد آنان،به آنان احترام میگذارند.
خوک،آنان کسانی هستند که خویـِ زنانه دارند و آنان را به هیچ کار زشتی فرا نخوانند مگر اینکه بپذیرند.
گوسفند، مومنان هســتند که موهــای آنان چیده شــده و گوشــت هایشان خورده شده و استخوان هایشان شکسته شده است.

پــس چه کند گوسـفندی کـه در میان شیر و گرگ و روباه و سگ و خوک گرفتار است؟

خصـــال/جلد۱/ص ۴۵۳


۰ نظر ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۳۴
محسن زارعی

امام محمد باقر(ع):

خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع، بدون ناسزاگویی شوخی کند، دوست دارد.

کافی، ج 2، ص663


هر چشمی روز قیامت گریان است، جز سه چشم: چشمی که در راه خدا شب را بیدار باشد، چشمی که از ترس خدا گریان شود، و چشمی که از محرمات الهی و گناهان بسته شود.

کافی، ج 2، ص80


هیچ قطره ای نزد خداوند، محبوبتر از قطره اشکی که در تاریکی شب از ترس خدا و برای او ریخته شود، نیست .
کافی، ج 2، ص482


۰ نظر ۳۱ فروردين ۹۴ ، ۰۷:۰۲
محسن زارعی

بسم سید السادات و حسبی الله

نسبت به تمام گناهانی که کرده ام به خدا پناه می برم و نسبت به ظلمهایی که به من شد به خدا شکایت می کنم.

موضع: سکوت     //     قاضی: خدا      //      محاسبه: قیامت      //       بخشش: هرگز

۱ نظر ۳۱ فروردين ۹۴ ، ۰۶:۵۵
محسن زارعی

بسم سید السادات


در گذرگاه زمان خیمه شب بازی دهر

با همه تلخی و شیرینی خود میگذرد

عشق ها میمیرند

رنگ ها رنگ دگر میگیرند 

و فقط خاطره هاست

که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جا می مانند.

مهدی اخوان ثالث


بعد از این همه رسالت دردی که بر دوشم نهادید و این همه سوز، امسال چادرتان بیش از پیش بر سرمان کشیده شد و مهرتان موجی زد و دوباره غرق کرد این کوچک مادر دوست را. این مهر مادرانه تان را دوست دارم.

سالروز ولادت شما باشد و شهادت پدر شهیدم صیاد و آنگاه ما را علی بن موسی الرضا(ع) اذن دهد و دلم گواه دهد که معجزه کرده اید و من بگویم نیست؟ خوشا به حالم که چادرتان را نیز هنوز هم به ما الطفات هست.

مادرا!

چند ماهی و شاید چندسالی هست که ننوشته ام برایتان، ببخشید این کم سعادتی عبد هیچ در هیچ تان را. خودتان بیایید و دوباره پاکم کنید. آنقدر پاک، تا بشوم مثل روزهایی که من بودم و شما بودید و موج موج روضه که غرقم می کرد و می مردم و شما باز می شدی مثل الان مسیح زندگیم

می روم سر خانه اول اول اول: هنوز هم گدای سر به زیر می خواهی؟


پی نوشت:

موضع بنده در برابر تمام ظلمهایی که به حقیر شد سکوت است، سوال و پاسخ بنده سرپل صراط!

واگذار می کنیم به خدا که او جبار است و عالم بما فی الصدور..

۰ نظر ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۵۹
محسن زارعی
بسم سید السادات


ز سوی کربلا بوی سیب می آیید...

پی نوشت: تصویر پس زمینه قاب زندگیم، انشاالله
۵ نظر ۰۴ آبان ۹۳ ، ۰۶:۳۲
محسن زارعی


۰ نظر ۱۲ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۲۲
محسن زارعی